سفارش تبلیغ
صبا ویژن


مطالب گذشته - شمیم گل نرگس



درباره نویسنده
مطالب گذشته - شمیم گل نرگس
یه سرباز گمنام
مولای من ! برایم دشوار است در فراقت قلم در دست گیـرم و با این همه حقارت توصیفت کنم و در مدحت صفحه ای بنگارم گستاخیست ! امـا هر که هستم هر چه هستم تو را دوست دارم و به تو وابستـه ام کلمات تاب و توان توصیفت را ندارند مهدی من ! نام زیبایت را بر صفحه صفحه ی دل کوچکم حک کرده ام و هرگز نمی گذارم گرد و غبار دوریت آن را کهنـه سازد محبوب من ! خودت را از خودت خواستن شیرینی مناجات من است یاری ام کن ! بـه امیـد یک نگـاه ! دوست داشتن « او » حکایتی است که سخت است گفتنش ... سخت است نوشتنش ...
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
مطالب گذشته
بهار 1387
تابستان 1386
پاییز 1385
تابستان 1385


لینک دوستان
گل نرگس...مهدی فاطمه
تبادل لینک وافزایش بازدید
راز و نیاز با خدا
بازی بزرگان
انتظار منتظر
امام مهدی (عج)
خلوت عشاق دل افروختـه
موعود
به سوی ظهور ......
*** یَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ «س» ***
پایگاه امام زمان ارواحنافداه
مرکز اطلاع رسانی حضرت مهدی (عج)
نفوذ یهود
.:: لینکستان ::.
رسول اعظم (ص) پیامبر مهربانی
سایت بین المللی قدس
خبر گزاری شبستان
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
مطالب گذشته - شمیم گل نرگس

آمار بازدید
بازدید کل :55936
بازدید امروز : 17
 RSS 

مردی از قم قیام نموده و مردم را به به حق دعوت می‌نماید. گروهی که گرد او جمع می‌شوند، دلهاشان چون پاره‌های آهن محکم و استوار است و آنچنان نستو‌ه‌اند که از تندبادها و طوفانهای کارزار نمی‌هراسند، و از نبرد خسته و افسرده نشده و وحشتی به دل راه نمی‌دهند، و همواره توکل و اتکاء آنها به خداوند است و فرجام نیکو از آن تقواپیشگان خواهد بود.

حق را می‌جویند به آنان سپرده نمی‌شود، بار دیگر خواستار آن می‌شود دیگر بار نیز سپرده نمی‌گردد، با مشاهدة این وضع سلاح بر دوش گرفته، و به مبارزه ادامه می‌دهند تا خواستة آنها را عملی نمایند ولی این بار ایشان نمی‌پذیرند، تا اینکه قیام نموده . . . و پرچم نهضت را به دست صاحت شما یعنی حضرت مهدی(عج) می‌سپارند، و کشته‌های آنان شهیدان راه حق هستند.

به نقل از: پیشگوییها و آخرالزمان، نویسندگان، ص۱۰۷.



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 5:22 عصر روز شنبه 85 مرداد 28


بقیه الله

مردم! ماخاندان پیام آور شما «محمد» (ص) هستیم و شایسته ترین و نزدیکترین و سزاوارترین مردم به خدا و پیام آورش.
حضرت ولی عصر (عج)


نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 4:57 عصر روز شنبه 85 مرداد 28


 "اینم یه نرم افزار در مورد حضرت مهدی"

امیدوارم از آن خوشتان بیاید،این نرم افزار به دو زبان عربی و فارسی است که می توانید از قسمت زبان تغییر بدهید بقیه را به عهده خودتان می گذارم .

دانلود کنید



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 9:17 صبح روز شنبه 85 مرداد 28


إِنّی لاََمانٌ لاَِهْلِ الاَْرْضِ کَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ 

 

  همانا من امان و مایه ى ایمنى براى اهل زمینم همان گونه که ستاره ها، سبب ایمنى اهل آسمان اند

  

 " شرح "

  

  این کلام قسمتى از جواب هایى است که امام زمان ارواحناه فداه

 در پاسخ به نامه ى اسحاق بن یعقوب  فرموده است. اسحاق در این نامه، از علت غیبت سؤال مى کند .

 حضرت بعد از جواب و بیان علّت غیبت، به این نکته اشاره دارد

 

 که وجود امام در غیبت، بى فایده و اثر نیست

 از فواید امام این است که وجود او سبب ایمنى براى اهل زمین است 

 همان گونه که ستارگان آسمان مایه ى ایمنى براى اهل آسمان اند .

 

 در روایات صحیح دیگرى نیز به همین مضمون اشاره شده است.

 در آن روایات آمده است :

 

 اگر حجت در زمین نباشد، زمین و اهل آن ، دگرگون و مضطرب خواهند شد.

 

 در تشبیه امان بودن امام زمان ارواحناه فداه براى اهل زمین 

 به امان بودن ستارگان براى اهل آسمان ، وجوه تشابهى نهفته است

 که به دو مورد از آن ها اشاره مى کنیم :

 

 1-  همان گونه که از جهت تکوینى ، وجود ستارگان و کیفیّت وضع آن ها

 موجب امان و آرامش کرات و سیارات و کهکشان هاست 

 وجود امام زمان ارواحناه فداه نسبت به موجودات زمین نیز چنین است .

 

 

 2 - همان گونه که به سبب ستارگان ، شیاطین از آسمان ها رانده شدند

  و امان و آرامش براى اهالى آسمان ها، از جمله ملائکه فراهم شد  

 وجود امام زمان ارواحناه فداه  نیز تکویناً و تشریعاً سبب طرد شیاطین از اهل زمین 

 خصوصاً انسان ها خواهد بود.



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 6:16 عصر روز جمعه 85 مرداد 27


 دلجویی حضرت از شیعیان

حاج میر سید علی سدهی می فرمود:
« در مسافرت بودم و به مشهد مقدس رضوی علیه السلام می رفتم و دعا می کردم که شرفیاب محضر مقدس امام عصر ارواحنا فداه شوم. همان وقتها یک صدای غیبی به گوشم رسید که وعده تشرف به محضر حضرت را در لیلة التسمیه دادند.
در مراجعت، در منزل خاتون آباد مریض شدم. احساس کردم شخصی به عیادتم آمده و مدتی با من صحبت فرمود، که از سخنش لذت بردم. از حالم پرسید و در نهایت به من وعده شفا داد. پس از رفتنش سراغ او را از اطرافیان گرفتم گفتند: کسی به این جا نیامده است.
باز صدای غیبی را شنیدم که فرمود: مگر لیله التسمیه وعده ملاقات نبود؟ امشب هم همان شب است. » 
                                    

       فروشنده غیبی!

شیخ محمد حسن مازندرانی حائری فرمود:
« شبی، ساعت یازده میهمانی بر ما وارد شد و حال آن که در خانه هیچ چیز برای پذیرایی نداشتیم. با توکل بر خدای تعالی از خانه بیرون آمدم؛ ولی دیدم تمام دکانها بسته است. در بازار میگشتم که شاید مغازه ای باز باشد بالاخره به دکانی برخوردم که باز بود. سؤال کردم: برنج و روغن - و چیزهای دیگری که می خواستم - داری یا نه؟
گفت: هر چه می خواهی دارم.
من هم آنچه می خواستم خریدم و از کیفم پولی درآوردم که خرد کند و قیمت اجناس خود را بردارد بعد هم بقیه اش را بدهد.
گفت: بقیه را ندارم. فردا صبح بیا و ظرف روغن و کیسه ای را که در آن برنج است، بیاور تا پولت را خرد کنم.
به منزل آمدم و برای میهمان تهیه شام دیدم. او شام خورد و بعد هم خوابیدیم.
صبح که شد، ظرف روغن و کیسه برنج را با مبلغی که طلب داشت، برداشتم و به بازار رفتم. دیدم همان شخص در دکانش نشسته است.
ظرف روغن و کیسه برنج را به او دادم گفت: اینها چیست؟ گفتم: اینها همان است که دیشب از تو گرفتم.
انکار کرد و گفت: من دیشب ساعت نه در دکانم را بستم و اینها از من نیست حتماً اشتباه کرده ای. کیسه و ظرف را از من نگرفته ای.
کم کم اصرار کردم و قسمش دادم. قسم خورد که اینها از من نیست. دکان دیگری هم جنب دکان او نبود که برنج و روغن و امثال اینها در آن فروخته شود.
کم کم یقین کردم که او یا امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف یا یکی از ملازمین دربار آن بزرگوار بوده است. »

                                                    



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 11:20 صبح روز جمعه 85 مرداد 27


 

1 ـ «صاحب» در صحف ابراهیم(علیه السلام);

2 ـ «قائم» در زبور سیزدهم;

3 ـ «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم;

4 ـ «ماشیع» (مهدى بزرگ) در تورات عبرانى;

5 ـ «مهمید آخر» در انجیل;

6 ـ «سروش ایزد» در زمزم زرتشت;

7 ـ «بهرام» در ابستاق زند و پازند;

8 ـ «بنده یزدان» هم در زند و پازند;

9 ـ «لند بطاوا» در هزار نامه هندیان;

10 ـ «شماخیل» در ارماطس;

11 ـ «خوراند» در جاویدان;

12 ـ «خجسته» (احمد) در کندرال فرنگیان;

13 ـ «خسرو» در کتاب مجوس;

14 ـ «میزان الحق» در کتاب اثرى پیغمبر;

15 ـ «پرویز» در کتاب برزین آذر فارسیان;

16 ـ «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان;

17 ـ «کلمةُ الحقّ» در صحیفه آسمانى;

18 ـ «لِسانِ صدق» هم در صحیفه آسمانى;

19 ـ «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال;

20 ـ «بقیة اللّه» در کتاب دوهر;

21 ـ «قاطع» در کتاب قنطره;

22 ـ «منصور» در کتاب دید براهمه;

23 ـ «ایستاده» (قائم) در کتاب شاکمونى;

24 ـ «ویشنو» در کتاب ریگ ودا;

25 ـ «فرخنده» (محمّد) در کتاب وشن جوک;

26 ـ «راهنما» (هادى و مهدى) در کتاب پاتیکل;

27 ـ «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن);

28 ـ «سوشیانس» در کتاب زند و هومو من یسن، از کتب زردتشیان;

29 ـ در کتاب «شابوهرگان» کتاب مقدس «مانویه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ایزد» آمده که باید در آخر الزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد;

30 ـ «فیروز» (منصور) در کتاب شعیاى پیامبر.



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 11:18 صبح روز جمعه 85 مرداد 27


در سوره ی فتح:
از القاب حضرت و به معناى پیروزى است.
روایت است که در آیه شریفه اذا جاء نصر الله والفتح، مرادازفتح، قائم (ع)است.
در تفسیر على بن ابراهیم آمده است: آیه مبارکه نصر من الله وفتح وقریب ااشاره دارد به فتح حضرت قائم(ع)

در سوره ی فجر:

از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده است.

روایت است از امام صادق (ع)که در تفسیرآیه والفجر فرمود: مراداز فجر، قائم (ع)است .

و نیز در روایت دیگرى درباره سوره قدر فرمود: حتى مطلع الافجر یعنى: تا آن که قائم (ع)برخیزد و ظاهرشود
در سوره ی قدر:
شب قدر، شب امام زمان(ع) است وملائکه وروح بر آن حضرت نازل شده، تقدیر امور را در اختیار او مى گذارند .
پیشوایان معصوم(ع) در تفسیر سوره قدر فرموده اند: فرشتگان در این شب، مقدرات یک سال را نزد ولى مطلق زمان آورده، بر او عرضه وتسلیم مى کنند. 
در چنین شبى که به حضرت مهدى(ع) تعلق دارد، یاد جد بزرگوارش در دل ها زنده مى شود، چراکه یکى از اعمال مستحبى شب قدر، زیارت امام حسین(ع) است.
هنگامى که درد زایمان نرجس خاتون شروع شد، امام عسکرى(ع) به حکیمه خاتون فرمود: عمه جان سوره "انا انز لناه " را بر او بخوان 0 حکیمه مى گوید: من مشغول خواندن این سوره شدم، ومى شنیدم که طفلِ داخلِ رحم نرجس نیز، همان گونه که من مى خوانم، مى خواند. در حال تعجب بودم که امام عسکرى(ع) با صداى بلند فرمود: عمه جان از امر خدا تعجب مکن که خداوند، زبان ما را درکودکى به حکمت بازکرده ودر بزرگى، حجت خود در زمین قرار مى دهد. 
در روایات آمده است که در شب قدر، دعا براى حضرت را باید بر دعا براى خود مقدم داشت وبهترین دعاها طلب نصرت وحفظ اوست و آن این است: "اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وعلى آبائه 00 " 



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 11:17 صبح روز جمعه 85 مرداد 27


نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایی
رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایی
جهان ز دود ستم شد سیاه در بر چشمم
فروغ صبح سعادت، خدا کند که بیایی
در این کویر خطرزا که نیست راه گریزی
دلیل راه هدایت، خدا کند که بیایی
سموم باد خزانی گرفته گلشن دین را
بهار باغ ولایت، خدا کند که بیایی
رسیده جان به لب از انتظار طولانی
تسلی دل امت، خدا کند که بیایی
به شیعیان تو دنیا شده است همچو جهنم
شمیم روضه‌ی جنّت، خدا کند که بیایی
هزار جمعه به یادت، چه ندبه‌ها که نکردم
تو ای تجلّی رحمت، خدا کند که بیایی
نشسته‌اند گروهی به آرزوی نگاهی
سحاب جود و کرامت، خدا کند که بیایی
تو اصل صوم و صلاتی، تو مایه‌ی برکاتی
تویی خلاصه‌ی خلقت، خدا کند که بیایی
امام حاضر و غایب، تو سیدی و تو صاحب
تویی نتیجه‌ی عصمت، خدا کند که بیایی
به شیعیان تو پناهی، به ذات حق تو گواهی
به حق حق تویی حجت، خدا کند که بیایی
به یادت ای گل نرگس، چه شعرها که سرودم
ز روی عشق و محبت، خدا کند که بیایی
شب ولادتت ای گل،‌کند ثنای تو «خسرو»
ز پشت پرده‌ی غیبت، خدا کند که بیایی



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 9:39 صبح روز پنج شنبه 85 مرداد 26


این آیه ای که میخوانیم : « امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء »

امام صادق فرمودند : مراد از مضطر در این آیه پسرمن مهدی است .

فرمود : فردای آن شب جمعه آخری که قرار است آقا بیاد آن شب جمعه رو میاد مسجد کوفه ، نماز مغرب و عشاء رو میخونه ،  بعد از نمازعشاء آنقدر دل پسرم درد دارد که صورتشو میذاره رو خاک از بعد از نماز عشاء تا طلوع فجر این چند ساعت هی اشک میریزد و داد میزند ومیگوید  « امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء »

طلوع فجر که میشه جبرئیل میاد بشارت فرج میاره که « آقا ، پاشو »

کجا میاد ؟ میاد مکه ، پشت به کعبه میدهد ، صدائی میزند که صدای دلرباشو عالم میفهمند .

صدا میزند : الا یا اهل العالم انا المهدی

راستی که خوشا به حال اهل عالم در اون لحظه ، هم صداشو میفهمند و هم چهره دلرباشو میبینند .

خداوند عمر ما را متصل به آن دولت کریمه و آن وقت معلوم قرار دهد .



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 9:34 صبح روز پنج شنبه 85 مرداد 26


انتظار:

الف- خوشبینی به آینده ی بشریت.

 

ب- پیروزی نهایی صلاح- تقوا-صلح-عدالت-صداقت-آزادی.

 

پ-حکومت جهانی واحد.

 

ت-عمران تمام زمین به حدی که نقطه ی خراب و آباد نشده باقی نماند.

 

ث-بلوغ بشریت به خردمندی کامل وپیروی از فکر.

 

ج-حداکثر بهره گیری از مواهب زمین.

 

د-برقراری مساوات کامل میان انسان ها در امر ثروت.

 

ر-منتفی شدن کامل مفاسداخلاقی وخالی شدن روان ها ازعقده ها وکینه ها.

 

ز-منتفی شدن جنگ وبرقراری صلح-صفا-محبت وتعاون.

 

س-سازگاری انسان وطبیعت.

 

                                                                                                                                    بر گرفته از کتاب قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه و تاریخ   نوشته دکتر مطهری



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 9:20 عصر روز چهارشنبه 85 مرداد 25


<      1   2   3   4   5      >