سفارش تبلیغ
صبا ویژن


مطالب گذشته - شمیم گل نرگس



درباره نویسنده
مطالب گذشته - شمیم گل نرگس
یه سرباز گمنام
مولای من ! برایم دشوار است در فراقت قلم در دست گیـرم و با این همه حقارت توصیفت کنم و در مدحت صفحه ای بنگارم گستاخیست ! امـا هر که هستم هر چه هستم تو را دوست دارم و به تو وابستـه ام کلمات تاب و توان توصیفت را ندارند مهدی من ! نام زیبایت را بر صفحه صفحه ی دل کوچکم حک کرده ام و هرگز نمی گذارم گرد و غبار دوریت آن را کهنـه سازد محبوب من ! خودت را از خودت خواستن شیرینی مناجات من است یاری ام کن ! بـه امیـد یک نگـاه ! دوست داشتن « او » حکایتی است که سخت است گفتنش ... سخت است نوشتنش ...
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
مطالب گذشته
بهار 1387
تابستان 1386
پاییز 1385
تابستان 1385


لینک دوستان
گل نرگس...مهدی فاطمه
تبادل لینک وافزایش بازدید
راز و نیاز با خدا
بازی بزرگان
انتظار منتظر
امام مهدی (عج)
خلوت عشاق دل افروختـه
موعود
به سوی ظهور ......
*** یَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ «س» ***
پایگاه امام زمان ارواحنافداه
مرکز اطلاع رسانی حضرت مهدی (عج)
نفوذ یهود
.:: لینکستان ::.
رسول اعظم (ص) پیامبر مهربانی
سایت بین المللی قدس
خبر گزاری شبستان
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
مطالب گذشته - شمیم گل نرگس

آمار بازدید
بازدید کل :55947
بازدید امروز : 28
 RSS 

قال امامنا موسی بن جعفر(علیه السلام):

 طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فی غیبة قائمنا الثابتین علی موالاتنا و البرائة من اعدائنا اولئک منا و نحن منهم قد رضوا بنا ائمه و رضینا بهم شیعه فطوبی لهم ثم طوبی لهم و هم والله معنا فی درجاتنا یوم القیامة.

  امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: 

خوشا به حال شیعیان ما که در دوران غیبت قائم ما به رشته ولایت ما چنگ می زنند بر ولایت و دوستی ما و همچنین به برائت از دشمنان ما ثابت می مانند آن ها از ما و ما از ایشان هستیم، آن ها به امامت ما خرسند و ما از شیعه بودن آن ها خرسندیم، پس خوشا به حال آن ها به خدا سوگند آن ها فردای قیامت با ما و در درجات ما هستند.            منبع: کمال الدین، ج 2، ص 361



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 8:13 عصر روز چهارشنبه 85 شهریور 8


سویدی:

آنچه علما بر آن اتفاق دارند آن سات که مهدی (عج) در پایان روزگار قیام فرماید و زمین را پر از عدل و داد کند و احادیث راجع به او و ظهورش بسیار است.

سیائک الذهب صفحه 78

 

ابن ابی الحدید:

مشهور بین عموم مسلمین در تمام این اعصار سات که : در آخر الزمان مردی از اهل بیت ظاهر خواهد شد که یدن را تایید و عدل را آشکار فرماید و مسلمانان از او پیروی نمایند و بر مالک اسلامی مستولی شود و نام او مهدی (عج) است.

مقدمه ابن خلدون صفحه 362.

 

محمد بن طلحه شافعی:هو ابم ابی محمد العسکری (ع) و مولده بسامراء: یعنی او فرزند ابی محمد امام حسن عسکری (ع) می باشد و محل تولدش سامراء  بوده است.

مطالب الئوول فی مناقب آل الرسول.

 

شیعیان خدا را شاکر باشید که خدا چنین امامانی به ما عنایت کرده  است که همه حتی مخالفانش بر حقانیتش شهادت می دهند.

ببینید اهل سنت با اینکه به امامت حضرت مهدی (عج) اعتقاد ندارند بر حقانیت ایشان شهادت می دهند.



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 5:41 عصر روز سه شنبه 85 شهریور 7


مهدى در روایات اهل تسنن

در مورد امام مهدى در کتب اهل سنّت روایات زیادى وجود دارد که ما در این جا از برخى کتب معتبر آنان روایاتى را از نظر مى گذرانیم.

 1ـ عن عبداللّه بن عباس قال: قال رسول اللّه [صلّى اللّه علیه وآله]   إن خلفائی وأوصیائی وحجج اللّه على الخلق بعدی أثنا عشر، أوّلهم أخی وآخرهم ولدی قیل: یا رسول اللّه ومن أخوک؟ قال: علیّ بن أبی طالب قیل: فمن ولدک؟ قال: المهدیّ الذی یملؤها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً. والّذی بعثنی بالحقّ بشیراً لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّى یخرج فیه ولدى المهدیّ فینزل روح اللّه عیسى بن مریم فیصلّى خلفه، وتشرق الأرض بنور ربّها ویبلغ سلطانه المشرق والمغرب(1).

رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمودند:

جانشینان من و اوصیاء من و حجّت هاى خدا بر مخلوقات خدا بعد از من دوازده نفر مى باشند اوّلین آنها برادرم و آخرین آنها فرزندم مى باشد پرسیدند: اى رسول خدا برادرت کیست؟ حضرت فرمودند: على بن ابى طالب ]علیه السلام [سئوال شد فرزندت کیست؟ فرمودند: مهدى است که زمین را از قسط و عدل پر مى کند بعد از آنکه از جور و ظلم پر شده باشد. قسم به خدائى که مرا از روى حق و براى مژده دادن مردم برانگیخت اگر از عمر دنیا به جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن یک روز را آنقدر طولانى مى کند تا اینکه در آن فرزندم مهدى ظهور کند و سپس روح اللّه عیسى بن مریم پائین مى آید و پس پشت سر او نماز مى خواند و زمین به نور پروردگارش روشن مى شود و سلطنت او مشرق و مغرب دنیا را فرا مى گیرد.

 2ـ عن حذیفة رضی اللّه عنه قال: قال رسول اللّه [صلّى اللّه علیه وآله]

المهدیّ رجل من ولدی، وجهه کالکوکب الدرّی(2).

رسول خدا فرمودند: مهدى ـ علیه السلام ـ یکى از فرزندان من است، صورت او مانند ستاره اى درخشان مى باشد.

3ـ عن حذیفة قال قال رسول اللّه [صلّى اللّه علیه وآله وسلّم]: یلتفت المهدیّ وقد نزل عیسى بن مریم، کأنّما یقطر من شعره الماء، فیقول المهدیّ تقدّم صلّ بالنّاس. فیقول عیسى: اما أقیمت الصلاة لک. فیصلّى خلف رجل من ولدی،(3).

رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمودند: مهدى ـ علیه السلام ـ مى بیند که حضرت عیسى بن مریم از آسمان نازل مى شود گویى آب از موهاى سر او مى چکد پس مهدى ـ علیه السلام ـ به او مى فرماید جلو بیا و با مردم نماز جماعت بخوان (یعنى امام جماعت باش) پس حضرت عیسى به او عرض مى کند آیا نماز براى تو برپا نشده است؟ پس او به امامت فرزندم مهدى نماز مى خواند.

 4ـ باسناده عن أبی سعید الخدری قال: خشینا أن یکون بعد نبیّنا حدث فَأَلْنا نبی اللّهِ صلّى اللّه علیه وسلّم فقال: انّ فی أُمّتی المهدیَّ یخرجُ یعیش خمساً أو سبعاً أو تسعاً ـ زیدٌ الشاک ـ قال. قلنا وما ذاک؟ قال: سنین قال. فیجیء إلیه رجل فیقول یا مهدی: اعطنی اعطنی قال: فیحثى له فی ثوبه ما استطاع أن یحمله(4).

ابو سعید خدرى مى گوید: ترسیدیم که بعد از پیامبر اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ  حادثه اى رخ دهد پس از آن حضرت سؤال کردیم فرمود: همانا در امّت من مهدى ـ علیه السلام ـ خروج مى کند زندگى مى کند پنج سال یا هفت سال یا نه سال (تردید از زید است) گفت: پس گفتیم چه وقت این اتفاق مى افتد حضرت فرمودند سالهایى بعد; فرمودند: پس مى آید نزد او مردى و مى گوید اى مهدى به من عطایى کن! پس در لباس او آن قدر مى ریزد که نمى تواند آنها را حمل کند و ببرد.

5ـ عن أُمّ سلمة قالت: سمعت رسول اللّه [صلّى اللّه علیه وآله] یقول:

«المهدیُّ من عترتی من ولد فاطمة»(5).

اُمّ سلمه گفت از پیامبر اکرم شنیدم که فرمود: مهدى از عترت من است از فرزندان فاطمه ـ سلام اللّه علیها ـ .

6ـ ابى سعید الخدرى ـ رضى اللّه عنه ـ قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله المهدىُّ منّى، أجلى الجبهة، أقنى الأنف یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلما، یملک سبع سنین»(6)

مهدى ـ ارواحنا فداه ـ از من است پیشانى بلند دارد و بینى کشیده، زمین را از قسط و عدل پر مى کند بعد از آنکه از جور و ظلم پر شود و هفت سال حکومت مى کند.



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 5:39 عصر روز سه شنبه 85 شهریور 7


شباهت به حضرت نوح:

 

1. نوح عمر بسیار طولانی نمودند (2500سال) حضرت قائم (عج) نیز عمر درازی داشته اند.

 

2.نوح زمین را با سخن خود از کافرین پاک کرد و گفت پروردگارا بر روی زمین دیگر بشری از کافران قرار مده (سوره نوح آیه 26) حضرت قائم نیز زمین را با شمشیر از لوث وجود کافران پاک خواهد نمود.

 

3.هر که از نوح تخلف جست هلاک شد و از حضرت مهدی (عج) نیز همینطور.

 

4.فرج نوح را خدا  آنقدر به تاخیر انداخت که بیشتر معتقدین به حضرت از او بر گشتند  فرج حضرت ولیعصر(عج)  نیز همینطور.

5.ادریس به ظهورنوح بشارت داد و بظهور قائم (عج) نیز خداوند فرشتگان را بشارت داد و همچنین پیامبران (ص)  و امامان (ع).

 

6. ندای نوح بر شرق و غرب عالم می رسید  واین یکی از معجزات آن حضرت بود قائم (عج) نیز هنگام ظهور بین رکن و مقام فریادی بر می آورند که تمام عالم سخنان آن حضرت را می شنوند.

 

یا مهدی ادرکنی ولا تهلکنی



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 10:5 صبح روز دوشنبه 85 شهریور 6


در خصوص این موضوع به چند روایت از ائمه معصومین ع توجه نمایید.

1 ـ امام زین العابدین ع فرموده است:

در قائم ما چند سنت از سنتهاى پیغمبران است. اّما سنتى که از آدم ونوح دارد، طول عمر است و سنتى که از حضرت ابراهیم دارد، پنهان بودن ولادتش و دورى گزیدن از مردم است. سنتى که از موسى دارد ترس و غیبت از مردم و از عیسى، اختلافى که مردم درباره او دارند از ایوب فرج بعد از شدّت، اما سنتى که از محمد ص دارد قیام با شمشیر است.

2 ـ محمد بن مسلم روایت نموده که:

خدمت امام باقر ع رسیدم تا درباره قائم آل محمد از آن حضرت پرسشى کنم، پیش از آن که سؤالى بنمایم، فرمود: اى محمد بن مسلم در قائم آل محمد پنج شباهت از پیغمبران است.

شباهت یونس بن متى، یوسف بن یعقوب، موسى، عیسى و محمدص .

1 ـ شباهتى که به یونس دارد، غیبت اوست که بعد از پیرى به صورت جوانى به سوى قومش بازگشت .

2 ـ شباهتى که به یوسف دارد، غیبت و پنهانى او از خواص خود و عموم مردم و برادرانش است.

3 ـ شباهتى که به موسى دارد، ترس مُمتد او از مردم و غیبت طولانى و مخفى بودن ماجراى ولادتش و پنهان گشتن پیروان او به واسطه آزار و خوارى که بعد از او به آنها رسید تا جایى که خداوند متعال فرمان را صادر کرد و بر دشمنانش پیروز داشت.

4 ـ شباهت او به عیسى ; اختلافى است که مردم درباره او دارند ; زیرا جماعتى گفتند که او متولد نشده، عده اى گفتند او مُرده است و گروهى نیز گفتند: او را کشتند و به دار آویختند.

5 ـ امّا شباهتى که به جّد خویش حضرت محمد ص دارد، قیام با شمشیر و کشتن دشمنان خدا و رسول و جباران و گردنکشان و پیروزى وى به وسیله شمشر و رعبى است که در دلها پدید مى آورد.

از جمله علامات او خروج سفیانى از جانب شام و شخص یمنى از یمن و صداى آسمانى در ماه مبارک رمضان و ندا کننده اى است که او را به نام و نام پدرش صدا مى زند.



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 10:4 صبح روز دوشنبه 85 شهریور 6


 و حرام علی قرﯾﺔ„ ٲهلکناها ٲنّهم لا یرجعون́  [1]

    حرام است بر شهرها و آبادیهایی که در اثر گناه هلاک و نابودشان کردیم به دنیا  بازگردند ٬ همانا آن ها برنمی گردند .

    " حرام " خبر برای مبتدای محذوف است و " ٲنّهم لا یرجعون́  " در مقام برهان و دلیل است . پس تقدیر آیه چنین می شود : " حرام علی اهل قرﯾﺔ„ ٲهلکناها ٲن یرجعوا ٳلی الدنیا ٳنّهم لا یرجعون . "

  نکته ها :

1-   این آیه غیر از رجعت مصداق دیگری نمی تواند داشته باشد ؛زیرا رجوع و برگشت آنان که به جرم گناهشان هلاک و نابود شده اند ٬ ممنوع و حرام اعلام شده است ٬ معلوم است که این رجوع و برگشت به قیامت نیست ؛ زیرا برگشت و حشر قیامت ٬ عمومی و همگانی است چه در اثر عذاب هلاک شده و یا با مرگ طبیعی از دنیا رفته باشند .

2-   مرحوم قمی می فرماید : این آیه از روشن ترین دلایل رجعت است ؛ زیرا همه مسلمانان معتقدند که تمام مردم در قیامت برمی گردند ٬ هلاک شده باشند یا نشده باشند . پس مراد از" لایرجعون " رجعت است که هلاک شدگان برنمی گردند . [2]

3-   روایات فراوانی از ائمه اهل بیت (ع) وارد شده است که خداوند اهل آبادیهایی که با عذاب هلاکشان کرده در زمان رجعت برنمی گرداند .[3] زیرا یکی از علل و فلسفه رجعت این است که کفار برگردند تا عذاب دنیایی اعمالشان را در حد امکان بچشند و این ها در اثر عذاب دسته جمعی ٬ کیفر دنیایی اعمالشان را دریافت کرده اند لذا برنمی گردند ٬ بلکه فقط مومنان صالح و کفار عنودی که با عذاب الهی هلاک نشده اند برمی گردند .

  اهل سنت :   

    طبری بعد از نقل تفسیر باقرالعلوم (ع) ٬ ( که آیه را دلیل بر رجعت می داند ) و عکرمه ( که منکر رجعت است ) قول عکرمه را ترجیح داده و می گوید : " والقوا الذی قاله عکرﻣﺔ فی ذلک ٬ ٲولی عندی بالصواب " [4]؛ گفتار عکرمه در تفسیر آیه ٬نزد من از تفسیر امام باقر (ع) به حقیقت نزدیک تر است . در حالی که عده زیادی از علمای رجال ٬ عکرمه را کذاب ٬ غیر ثقه٬ بدعت گذار٬ هم عقیده با خوارج و ... دانسته اند . [5]

    صاحب ارشاد " از علمای اهل سنت " می گوید : آنچه از امام محمد باقر (ع) در باره علوم دینی از علوم قرآن ٬ سنن ٬ سیر ٬ فنون و ادب ظاهر شده از کسی از اولاد بزرگوار حسنین (ع) و بقیه صحابه و بزرگان تابعین به ظهور نرسیده است .[6] پس باید گفت : " بئس للظّالمین بدلا "




[1] - سوره انبیا آیه 95 – مفسران اهل سنت در معنی آیه گرفتار توجیهات عجیبی شده اند ر. ک : مجمع البیان جلد 7 ص112 ٬ تفسیر کبیر ج22 ص220 و تفاسیر اهل سنت .

[2] - تفسیر قمی ج2 ص50 – بحارالانوار ج53 ص52

[3] - همان ص 61

[4] - جامع البیان ج9 ص82

[5] - التفسیر و المفسرون ج1 ص362 و 348 – تهذیب التهذیب ج7 ص232

[6] - مناقب اهل بیت (ع) از دیدگاه اهل سنت ص 166 به نقل از منابع مختلف اهل سنت .

رجعت یا حیات دوباره – احمد علی طاهری ورسی – انتشارات مسجد مقدس جمکران



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 10:1 صبح روز دوشنبه 85 شهریور 6


اعتقـاد به رجـعت : انتـظار دولـت کریمـه

 اشهد الله و اشهدکم انّی مومن بکم و بایابکم مصدّق برجعتکم ٬ منتظر الامرکم. مرتقب لدولتکم ...ورٲیی لکم تبع ٬ و نصرتی لکم معدّة حتّی یحیی الله تعالی دینه بکم و یردّکم فی ٲیّامه و یظهرکم لعدله و یمکّنکم فی ٲرضه ... و جعلنی ممّن یکر فی رجعتکم و یملّک فی دولتکم و یشرّف فی عافیتکم و یمکّن فی ٲیّامکم و تقرّ عینه برٶیتکم ... [1]

    خدا و شما را شاهد می گیرم که من به ولایت و بازگشت شما ایمان دارم ٬رجعت شما را تصدیق می کنم چشم به راه فرمان شما و منتظر دولت شما هستم .رای و نظرم تابع گفتار شما و قدرت ٬ نصرتم آماده یاری شماست تا اینکه خداوند متعال دینش را به دست شما زنده کند و شما را در ایام خود بازگرداند و برای گسترش عدالت ظاهر و یاری سازد و در روی زمین سلطنت و قدرت ببخشد . خداوند مرا از کسانی قرار دهد که در رجعت شما بر می گردد و در حکومت شما فرمانروای می شود ٬ در عافیت شما مشرف شده و در روزگار شما سلطنت نموده و به واسطه دیدن شما چشمش روشن می شود .

  نکته ها :

1-   این جملات بخشی از زیارت جامعه کبیره است که از امام هادی (ع) نقل شده است .موسی بن عبدالله نخعی از آن حضرت در خواست نمود که زیارتنامه جامع و بلیغی را انشا کند که بشود هر یک از ائمه را با آن زیارت کرد .حضرت هم ضمن بیان زیارت کامل و مفصلی _ که یک دوره توحید٬ معارف امامت و امام شناسی است _ فضایل٬ اوصاف ائمه اطهار (ع) جایگاه امامت در نظام هستی و اثر اعتقادی آن و ... را بیان فرموده و رجعت انان را همانند دیگر فضایلشان ٬ اعتقاد مسلم شیعیان دانسته و خداوند و ائمه را بر این عقیده شاهد گرفته و به زائر دستور داده که رجعت و برگشتن خودش را از خداوند در زمان رجعت آنان درخواست کند .

2-    یحیی الله تعالی دینه بکم این جمله به روشنی دلالت می کند که ائمه اطهار احیاگران دین الهی هستند که در اثر هوی و هوس ستمگران مطرود و منزوی شده است . این امنای الهی باید بیایند تا آن را زنده نموده و بر تمام شئون زندگی انسانها حاکم کرده و عدالت را گسترش دهند . [2]

3-   یردّکم فی ٲیّامه  در این جمله روز رجعت ٬ روز خدا معرفی شده است چه اینکه در ذیل آیه مبارکه ﴿ و ذکّرهم بایّام الله [3] روایات متعدد آمده است که ایام الله سه روز است : روز قیام مهدی (عج) ٬ روز رجعت و روز قیامت .



[1] - الایقاظ ص234 – الشیعه و الرﺟﻌﺔ ج2 ص238 – مفاتیح الجنان زیارت جامعه کبیره

[2] - انواراللامعه فی شرح زیارت الجاﻣﻌﺔ ص 161 – پزوهشی در معارف اماﻣﻴﺔ ج2 ص 910

[3] - سوره ابراهیم آیه 5



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 1:56 عصر روز دوشنبه 85 مرداد 30


در طول تاریخ گاهى به شرایط و فرصت هایى بر مى خوریم که گمان مى رود زمینه ظهور فراهم شده مثلا استقبال مردم از دین و فداکارى در راه اسلام و بذل جان و شهادت به خاطر آن به قدرى زیاد و با شور و هیجان است که به نظر مى آید که نه تنها سیصد و سیزده نفر بلکه بیش از هزارها نفر آماده جان نثارى در رکاب امام(علیه السلام) هستند با وجود این، سرّ تأخیر ظهور چیست؟

 پاسخ : راجع به فراهم بودن شرایط ظهور امام زمان (علیه السلام) ،

اولا: کسى نمى تواند به طور یقین اظهار اطّلاع کند یعنى بگوید همه شرایط فراهم شده است، زیرا خود این ادعا احتیاج به علم به جمیع شرایط دارد چون ممکن است احادیث متضمن بیان همه شرائط نباشند.

ثانیاً: بر فرض که شرایط، منحصر در آن موارد باشد که در روایات آمده است با این حال همان طور که صدوق ـ علیه الرحمه ـ فرموده است واقعاً نمى توان مطمئن بود که فرضاً همان سیصد و سیزده نفر اصحاب خاص و سائر شرایط موجود شده باشد. چون اگر تمام اوضاع و شرائط بر حسب ظاهر حکایت از فراهم بودن زمینه ظهور داشت، بدون این که مثلا وجود افراد خالصى را که بتوانند در شمار سیصد و سیزده نفر از اصحاب حضرت صاحب(علیه السلام) باشند انکار کنیم. این ادعا را هم نمى توانیم بکنیم که همه افراد مانند «سلمان» و «ابوذر» و «مقداد» و «رشید هجرى» و «اصحاب کربلا» مى باشند.

در وضعیت کنونى با همه ادعاهایى که در جامعه ما براى بازگشت به اسلام و اسلام خواهى مطرح مى شود و البته باعث افتخار است اما باز هم مى بینیم احکام الهى را در بسیارى از مسائل سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، خیلى ها زیر سئوال مى برند و تا آن جا که بعضى احکام دین را که اختصاص به زمان و یا مکان خاصّى ندارد مختص به همان عصر پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى دانند به این بهانه از زیر بار تکلیف شانه خالى مى کنند، با وجود چنین اشخاصى و حوادثى چگونه مى توانیم بگوییم اوضاع براى ظهور آماده شده است تا چه رسد به این که از علت تأخیر سئوال کنیم.

بنابر این در این مسئله سزاوار است تسلیم حکم و اراده خداوند عالم باشیم و فضیلت انتظار ظهور را از دست ندهیم و همان گونه که در روایت «على بن مهزیار» اشاره شده است محجوب بودن آن حضرت را به اعمال خود نسبت بدهیم و همیشه یاد آن حضرت را در دل هاى مان زنده نگهداریم و سعى کنیم از طریق اصلاح اعمال خود زمینه ظهور حضرتش را هرچه بیش تر فراهم کنیم.  

گفتمان مهدویت تالیف آیت الله العظمی صافی گلپایگانی انتشارات مسجد مقدس جمکران



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 1:54 عصر روز دوشنبه 85 مرداد 30


 بِنَفسی اَنتَ مِن مُغَیَبٍ لَم یَخلُ مِنّا ؛ بِنَفسی اَنتَ مِن نازِحٍ مـا نَزَحَ عَنّا ؛  بِنَفسی اَنتَ اُمنِیَّـةُ شائِقٍ یَتَمَنی مِن مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَـةٍ ذَکَرً افَحَنّـا ؛ بِنَفسـی

 

  جانم به فدایت ای پنهانی که از ما برکنار نیستی ؛ فدایت شوم که بیرون رفته ای ولی از ما بیرون نیستی ؛

  فدایت شوم تو آرزوی مشتاقی که آرزو کند از مؤمن باشد یا مؤمنه که به یاد تو ناله کنند ؛ جـانــم بـه فدایت ..

 

  اِلی مَتی اَحارُ فیکَ یـا مَؤلایَ

 

  تـا چه وقت در تـو سرگردان باشم ای مؤلای من

 

 

 

 

بر بام تنهایـی نشستم تا بیایـی

 

با گریـه ها دل را شکستم تا بیایـی


آری ، میان آسمان خاطراتـم


تنهای تنها با تو هستم تا بیایـی


وقتـی که ساقـی جمعه را روز تـو نامیـد


با باده های جمعه مستم تا بیایـی



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 1:38 عصر روز یکشنبه 85 مرداد 29


اِنتَظِرو الفَرَجَ وَ لا تَیاَسوا مِن روحِ اللهِ فَاِنَّ اَحَبَّ الاعمالِ اِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلّ اِنتظارُ الفَرَج

 

  اَلا اخِذُ بِاَمرِنا مَعَنا غَداً فی حُظَیرَة القُدُس وَ المُنتَظِرِ للفَرَج کَالمـُُتَشَحَّطِ بِدَمِهِ فی سَبیلِ اللهِ .

  

 + امام صادق مـی فرماینـد :

    منتظر فرج باشید و از روح خدا مأیوس نشوید

  که دوست ترین اعمال به سوی خدای عزوجل انتظار فرج است .

  کسی که پذیرای امر ما باشد فردا در حظیرة القدوس با ما است

  و کسی که منتظر فرج باشد مانند کسی است که در راه خدا به خون خود آغشته گردد

  

 + پیغمبـر اکرم مـی فرماینـد :

   خوشا به حال صابرین در غیبتش ، خوشا حال اقامه کنندگان بر محبتش

  خداوند آنان را در کتابش وصف نموده و فرمـوده

   هُدیً لِلمُتَّقینَ الَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ

   این قرآن رهنمای پرهیزکاران است آنان که به غیبت ایمان می آوردند .



نویسنده : یه سرباز گمنام » ساعت 1:37 عصر روز یکشنبه 85 مرداد 29


<      1   2   3   4   5      >